معنی صاحب جاه وجلال
حل جدول
ذوالجلال، جبروت، دارای شکوه، بزرگ قدر، باشکوه
جاه وجلال
شوکت
صاحب جاه و جلال
جبروت، دارای شکوه، بزرگ قدر، باشکوه
ذوالجلال
صاحب جاه و بزرگواری
ذوالجلال
جاه
منزلت و مقام
لغت نامه دهخدا
فرهنگ عمید
دارای مقام و منصب، صاحب قدر و منزلت، ارجمند،
فرهنگ فارسی هوشیار
واژه پیشنهادی
با دستگاه
مترادف و متضاد زبان فارسی
آبرو، اعتبار، جلال، دبدبه، درجه، رتبه، شان، شکوه، شوکت، عرض، فر، مجد، مسند، مقام، منزلت، منصب
فرهنگ معین
(اِ.) مقام، منزلت.
معادل ابجد
180